جدول جو
جدول جو

معنی تن سلاب - جستجوی لغت در جدول جو

تن سلاب
تن برهنه، عریان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
جسم کلی و تنبد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تن و سالار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ)
نیک شتاب رفتن. (از منتهی الارب). شتاب کردن در رفتن (چنانکه نزدیک بود رونده از پوست خارج شود و اغلب در ناقه بکار رود). (از اقرب الموارد). نیک برفتن ستور. (مصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا
تصویری از انسلاب
تصویر انسلاب
گم و نیست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سازگار
فرهنگ گویش مازندرانی